هر سال سايت هفت سنگ بهترين نشريات و رسانه هاي ايراني را انتخاب ميكنه و خبر اول شدن هفته نامه مارو هم درست وسط عيد ديدني تلفني ، مصطفي قوانلو قاچار كه از دوستاي خوبمه بهم داد و وقتي برگشتم خونه رفتم پايه اينترنت كه خبرو تو سايت راديو زمانه ديدم
خبر اين بود
هفت نشریه برگزیده سال 86
خبر اين بود
هفت نشریه برگزیده سال 86
بخارا برترين نشريه فرهنگی، دنيای خودرو برترين نشريه علمی-تخصصی، دنيای فوتبال برترين نشريه ورزشی، زندگی ايدهآل برترين نشريه عامهپسند، شهروند امروز برترين نشريه سياسی-اجتماعی، همشهری جوان برترين نشريه جوانان، همميهن برترين روزنامه سراسریايران
گزارش كامل در اينجا
...............................................................................
هيچ وقت باورم نمي شد اصلا كسي از مطبوعات ايران كه بيشتر دنبال مسائل روشن فكري اند مارواصلا ببينه چه برسه كه بهمون مقام هم بدن نمي دونم شايد خنده دار باشه اما خيلي از نهضت هاي رشنفكري از همين مسائل صنعتي ريشه گرفته كه در ايران ازش غفلت ميشه و خيلي از اين مسائل صنعتي ، علميو اقتصادي ربط مستقيم دوطرفه با مسائل اجتماعي دارند اما گذشته از اين خبر تا حدي غير باور راستش وقتي اين خبرو خوندم خيلي خوشحال شدم خوشحال از اينكه ما هم در كنار نشرياتي مثل هم ميهن ،و شهروند امروز، ايده ال ،دنياي فوتبال و همشهري جوان نشستيم اين شادي تقريبا مثل شادي رسيدن نامه هاي مختلف از نقاط دور افتاده ايران بود و يا مثل خبر اينكه تو اهواز هزار نسخه توزيعي تو روز اول تموم ميشه اين شادي حتي به شيرني فوش خوردن از مخاطباي بود كه مثلا از كردستان زنگ مي زدن و مي گفتن شما هم به كردها ظلم مي كنيد چرا نشريه كم مي فرستين اينجا و يا مثل نامه هاي تند از آذربايجان كه چرا به ما ترك ها كم توجهي مي كنيد اي فارس هاي فلان فلان شده حالا جالبه كلي از ماها تركيم تمام اين شادي ها كه يكي از لذت هاي كار مطبوعاتيه به خاطر ديده شدن كاريه كه فكر مي كني كسي نميبينه وقتي كه فشارو تحمل مي كني اما
اندر احولات سختي كار در مطبوعات صنعتي ايران
الان كه نوروز 87 هستش حدود سه ماه رسمي به علاوه يك ماه به صورت آزمايشي، سردبير هفته نامه دنياي خودرو هستم وتجربه خيلي خوبي با نويسنده هاي خيلي خوبي داشتم راستش كار تو محيط رسانه اي صنعت خودرو كه خودم خبرنگار تخصصي اونم و مي خوام در توسعه خبرنگاراي تخصصي تو ايران كمك كنم خيلي سخته
چراكه در ابتدا با يك سري خودروسازا طرف هستين كه دولتي هستند و يا خصوصي هاي دولتي نما و يا خصوصي واقعي، دو دسته اول كار كردن به خاطر اين باهاشون سخته كه مثل همه واحدهاي دولتي يا شبه خصوصي ايران تحمل انتقاد شنيدن ندارن و در ضمن از اهرم هاي پنهاني برخوردارن كه شايد فكر كردن بهش سخت باشه مثلا رانت هاي پنهاني با ارشاد و ...براي همين شما هميشه اين انتظارو بايد داشته باشين كه اگه ابزارهاي عادي اين واحدها كارساز نشه اونا برن سراغ ابزار پنهاني كه نهايتا به بسته شدن به يك بهانه كوچيك ختم ميشه مخصوصا كه صنعت خودرو ايران به شدتت سياسيه
اما ابزارهاي عادي اين واحدها هم رشوه هاي شديدشون به مطبوعات اول به صورت آگهيه و دوم به صورت زير ميزيه، اگه هم كسي جرات داره تو اين فضا از اين شركت ها انتقاد كنه در ابتدا آگهي قطع ميشه و بعدش با رد هرگونه درخواست مصاحبه و قطع برنامه هاي خبري فشار شديد تر ميشه در آخر هم شما مي مونيد پس خبرهاي داغ داخليو از كجا بايد تهيه كنيد.
مثلا اگه شما مشكل فلان خودروساز ايراني مثل ايران خودرو رو بگيد اول آگهي قطع و بعد دسترسي به اخبار و امكان هر گونه مصاحبه اي قطع ميشه اينجاست كه شما مي مونيد چطوري بايد هفته نامرو بچروخنيد يا خبرهاي داخليشو از كجا بايد بياريد
تو اين چهار ماهي كه كارمو شروع كردم چون معتقدم بخش آگهي بايد از خبر جدا باشه سعي كردم عذر خبرنگار هاي آگهي بگيرو بخوام اين خبرنگارهاي محترم قلم به مزد مثلا اول سعي مي كنند يك جارو بكوبند بعد كه اونجا نرم شد ازش آگهي مي گيرن البته اين يك رو ش اون هاست اين دوستان هميشه سعي مي كنند با موج سواري و خبر رساني به نفع آگهي دهنده پول خوبي به جيب بزنند
البته در زمينه خبرنگار مشكل ديگه ايم داشتم و اون كمبود خبرنگار تخصصي خوبه مشكلي كه رسانه هاي حرفه اي دنيا مثل بي بي سي با ترتبيت افراد متخصص در رشته هاي تخصصي به عنوان خبرنگار سال هاست كه حلش كردند
در زمينه عمومي سعي كرديم مشكلو با خبرنگاري خوب اقتصادي و اجتماعي حل كنيم اما در حوزه علمي و تخصصي مشكلات زياد بود چرا كه تعداد افراد متخصص كه بتونند خوب بنويسند كم بود پس سعي كرديم همين افراد معدودو جمع كنيم و به افرادي كه يا اطلاعات خوبي دارند و يا رشته درسيشون در ارتباطه آموزش هاي مطبوعاتي بديم تنها شانسي كه اينجا داشتم اين بود كه خودم هم رشتم مهندسي مكانيك بود و هم چند سال سابقه روزنامه نگاري داشتم
اما دردسر بعديمون تو اين هفته نامه شده بود تامين منابع بود ، چون وقتي سعي مي كرديم بي طرفانه نقد كنيم آگهي قطع و مدير مسئول شاكي مي شد، تنها راه اين وسط اين بود كه ما سعي كنيم به سمت آگهي هاي غير خودروي يا همين بخش خصوصي بريم مثلا چون نشريه خودروي بوديم راحت مي تونستيم از ايران سل تبليغ بگيريم چون ايران سل هم خودروي نبود قطعا انتقاديم ازش نمي كرديم كه از ما روي گردون بشه راه دوم هم رفتن به سمت دكه بود يعني فروش بايد بالاي هشتاد درصد باشه تا با تيراژبيست و پنچ هزارتاي و كاغذ گلاسه و چهل تا نويسنده و هزينه چاپ تازه خرج و دخل بخونه ولي براي تامين گيشه بايد مي رفتيم به سمت توليد مطالب خوب پس سعي كرديم بهترين نويسنده هاي اقتصادي علمي و حتي اجتماعي به علاوه يك سري خودرو نويس خوبو جمع كنيم اما مطلب خوب خيلي موقع ها خوش آمد خودروسازان و دولت نبود پس خودروسازان كه حالا ديده بودن آگهي چاره ساز نيست رفتن به سمت قطع خبر تا ما مطالب خوب داخلي نداشته باشيم و راه سوم اون ها هم كه همانا زيرآب زني در هرجاي دولتي ممكن بود
تازه ما كه مجبور بوديم بر اثر نيارز مخاطب حركت كنيم گاهي مطالب خيلي خوبي توليد مي كرديم كه از ترس بسته شدن مجبور بوديم از خيرش بگذريم شايد اين لحظات براي من دردناكترين لحظه ها بود چون هم بايد دلخوري خبرنگاراي خيلي خوب كه دوستام بودنو تحمل مي كردم و هم عذاب وجدان مخفي كردن حقيقتو
همين بود كه مجله پر از مطالب خارجي شد كه اكثرا از ديد برخي رپرتاژشركت هاي خارجي مي يومد
راهي كه به ذهنمون تو اين چند ماه رسيد جذاب كردن و متنوع كردن مخاطب بود كه البته به مذاق برخي مخاطبان خيلي تخصصي خوش نمي يومد مثلا صفحه اجتماعي با اسم چراغ قرمز درست كرديم كه به مسائل اجتماعي و مرتبط به صنعت خودرو مي پرداخت يا صفحه شايعات و يا طنزو حتي سعي كرديم مطالب هنري هم توليد كنيم اما در ارتباط با صنعت خودرو مثلا فيلم هاي داغ خودروي جهان با نقش خودرو و كارتون هاي بچه ها كه ربط به خودرو داشتو نقد مي كرديم
راستش اين چند ماه كلي سعيمونو كرديم ولي با توجه به موانع زياد تنها تونستيم به سي درصد خواسته هامون تازه تو ويژه نامه نوروزي برسيم
بازم خدارو شكر
من در اين روزهاي عيد همش مي شستم ويژه نامرو نگاه مي كردم و حال مي كردم همه بهم مي گفتن اخه ادم كه كار خودشو اينقدر نگاه نميكنه ولي باور كنيد تو اين همه سختي ديدن كار حتي اگه سي درصد خواسته تو هم باشه خيلي حال ميده
به هر حال سال 86 با اين تجربه كه آخرش به انتخاب هفته نامه تخصصي سال ايران تموم شد خيلي لذت بخش بود البته من نقش كوچيكي تو اين موفقيت داشتم و خبلي ها مثل خشايار وحسين نظريان،آرش راهبر با تجربه خيلي موثرش تو شرق و رهام وزيري عزيز و علي غفوري كه از اقتصادي نويساي خوبه كه كارشو از روزنامه سلام شروع كرده تا فروتيش رضوانيه ،علي محسني و ايرج باباحاجي به عنوان نويسندگان اجتماعي و هنري نويس هفته نامه كه تو روزنامه شرق كار مي كردن تا امير هادي انواري ،محمد قندري ،رضانظريان ،تهمينه اشرفي ،حامد يزداني ،بهناز جلالي پور ،كامبيز كرامتي ،چيا فوادي ،محمود بابارضا ،فرناز خطيبي ،لادن خاقاني ،الهام علاقه بندان،رضا مهدلو،ماني حدادي ،اسداللهي و رزاقي عزيز ،محسن ناصري ،برادران بهداد، طيبه ساكي ،رضا سادا ت ،ساسان گلفر، سيد محمد قره باق ،نيكو طاهري ،زهره وطن خواه ،علي رضا محمد زاده و سجاد ولدي نقش خيلي بيشتري تو اين موفقيت داشتند
مخصوصامرحوم مهران قاسمي كه من تنها يك ماه آخر عمرش كه تو هفته نامه زحمت مطالب بين الملو مي كشيدباهاش افتخار كار داشتم خلاصه اين هفته نامه وارد دومين سال كاريش ميشه و خوشحالم كه همه ما سعي كرديم تو اين مشكلات و در خزان مطبوعاتي ايران يك كار خوبو در بياريم
به اميد روزهاي بهتر
...............................................................................
هيچ وقت باورم نمي شد اصلا كسي از مطبوعات ايران كه بيشتر دنبال مسائل روشن فكري اند مارواصلا ببينه چه برسه كه بهمون مقام هم بدن نمي دونم شايد خنده دار باشه اما خيلي از نهضت هاي رشنفكري از همين مسائل صنعتي ريشه گرفته كه در ايران ازش غفلت ميشه و خيلي از اين مسائل صنعتي ، علميو اقتصادي ربط مستقيم دوطرفه با مسائل اجتماعي دارند اما گذشته از اين خبر تا حدي غير باور راستش وقتي اين خبرو خوندم خيلي خوشحال شدم خوشحال از اينكه ما هم در كنار نشرياتي مثل هم ميهن ،و شهروند امروز، ايده ال ،دنياي فوتبال و همشهري جوان نشستيم اين شادي تقريبا مثل شادي رسيدن نامه هاي مختلف از نقاط دور افتاده ايران بود و يا مثل خبر اينكه تو اهواز هزار نسخه توزيعي تو روز اول تموم ميشه اين شادي حتي به شيرني فوش خوردن از مخاطباي بود كه مثلا از كردستان زنگ مي زدن و مي گفتن شما هم به كردها ظلم مي كنيد چرا نشريه كم مي فرستين اينجا و يا مثل نامه هاي تند از آذربايجان كه چرا به ما ترك ها كم توجهي مي كنيد اي فارس هاي فلان فلان شده حالا جالبه كلي از ماها تركيم تمام اين شادي ها كه يكي از لذت هاي كار مطبوعاتيه به خاطر ديده شدن كاريه كه فكر مي كني كسي نميبينه وقتي كه فشارو تحمل مي كني اما
اندر احولات سختي كار در مطبوعات صنعتي ايران
الان كه نوروز 87 هستش حدود سه ماه رسمي به علاوه يك ماه به صورت آزمايشي، سردبير هفته نامه دنياي خودرو هستم وتجربه خيلي خوبي با نويسنده هاي خيلي خوبي داشتم راستش كار تو محيط رسانه اي صنعت خودرو كه خودم خبرنگار تخصصي اونم و مي خوام در توسعه خبرنگاراي تخصصي تو ايران كمك كنم خيلي سخته
چراكه در ابتدا با يك سري خودروسازا طرف هستين كه دولتي هستند و يا خصوصي هاي دولتي نما و يا خصوصي واقعي، دو دسته اول كار كردن به خاطر اين باهاشون سخته كه مثل همه واحدهاي دولتي يا شبه خصوصي ايران تحمل انتقاد شنيدن ندارن و در ضمن از اهرم هاي پنهاني برخوردارن كه شايد فكر كردن بهش سخت باشه مثلا رانت هاي پنهاني با ارشاد و ...براي همين شما هميشه اين انتظارو بايد داشته باشين كه اگه ابزارهاي عادي اين واحدها كارساز نشه اونا برن سراغ ابزار پنهاني كه نهايتا به بسته شدن به يك بهانه كوچيك ختم ميشه مخصوصا كه صنعت خودرو ايران به شدتت سياسيه
اما ابزارهاي عادي اين واحدها هم رشوه هاي شديدشون به مطبوعات اول به صورت آگهيه و دوم به صورت زير ميزيه، اگه هم كسي جرات داره تو اين فضا از اين شركت ها انتقاد كنه در ابتدا آگهي قطع ميشه و بعدش با رد هرگونه درخواست مصاحبه و قطع برنامه هاي خبري فشار شديد تر ميشه در آخر هم شما مي مونيد پس خبرهاي داغ داخليو از كجا بايد تهيه كنيد.
مثلا اگه شما مشكل فلان خودروساز ايراني مثل ايران خودرو رو بگيد اول آگهي قطع و بعد دسترسي به اخبار و امكان هر گونه مصاحبه اي قطع ميشه اينجاست كه شما مي مونيد چطوري بايد هفته نامرو بچروخنيد يا خبرهاي داخليشو از كجا بايد بياريد
تو اين چهار ماهي كه كارمو شروع كردم چون معتقدم بخش آگهي بايد از خبر جدا باشه سعي كردم عذر خبرنگار هاي آگهي بگيرو بخوام اين خبرنگارهاي محترم قلم به مزد مثلا اول سعي مي كنند يك جارو بكوبند بعد كه اونجا نرم شد ازش آگهي مي گيرن البته اين يك رو ش اون هاست اين دوستان هميشه سعي مي كنند با موج سواري و خبر رساني به نفع آگهي دهنده پول خوبي به جيب بزنند
البته در زمينه خبرنگار مشكل ديگه ايم داشتم و اون كمبود خبرنگار تخصصي خوبه مشكلي كه رسانه هاي حرفه اي دنيا مثل بي بي سي با ترتبيت افراد متخصص در رشته هاي تخصصي به عنوان خبرنگار سال هاست كه حلش كردند
در زمينه عمومي سعي كرديم مشكلو با خبرنگاري خوب اقتصادي و اجتماعي حل كنيم اما در حوزه علمي و تخصصي مشكلات زياد بود چرا كه تعداد افراد متخصص كه بتونند خوب بنويسند كم بود پس سعي كرديم همين افراد معدودو جمع كنيم و به افرادي كه يا اطلاعات خوبي دارند و يا رشته درسيشون در ارتباطه آموزش هاي مطبوعاتي بديم تنها شانسي كه اينجا داشتم اين بود كه خودم هم رشتم مهندسي مكانيك بود و هم چند سال سابقه روزنامه نگاري داشتم
اما دردسر بعديمون تو اين هفته نامه شده بود تامين منابع بود ، چون وقتي سعي مي كرديم بي طرفانه نقد كنيم آگهي قطع و مدير مسئول شاكي مي شد، تنها راه اين وسط اين بود كه ما سعي كنيم به سمت آگهي هاي غير خودروي يا همين بخش خصوصي بريم مثلا چون نشريه خودروي بوديم راحت مي تونستيم از ايران سل تبليغ بگيريم چون ايران سل هم خودروي نبود قطعا انتقاديم ازش نمي كرديم كه از ما روي گردون بشه راه دوم هم رفتن به سمت دكه بود يعني فروش بايد بالاي هشتاد درصد باشه تا با تيراژبيست و پنچ هزارتاي و كاغذ گلاسه و چهل تا نويسنده و هزينه چاپ تازه خرج و دخل بخونه ولي براي تامين گيشه بايد مي رفتيم به سمت توليد مطالب خوب پس سعي كرديم بهترين نويسنده هاي اقتصادي علمي و حتي اجتماعي به علاوه يك سري خودرو نويس خوبو جمع كنيم اما مطلب خوب خيلي موقع ها خوش آمد خودروسازان و دولت نبود پس خودروسازان كه حالا ديده بودن آگهي چاره ساز نيست رفتن به سمت قطع خبر تا ما مطالب خوب داخلي نداشته باشيم و راه سوم اون ها هم كه همانا زيرآب زني در هرجاي دولتي ممكن بود
تازه ما كه مجبور بوديم بر اثر نيارز مخاطب حركت كنيم گاهي مطالب خيلي خوبي توليد مي كرديم كه از ترس بسته شدن مجبور بوديم از خيرش بگذريم شايد اين لحظات براي من دردناكترين لحظه ها بود چون هم بايد دلخوري خبرنگاراي خيلي خوب كه دوستام بودنو تحمل مي كردم و هم عذاب وجدان مخفي كردن حقيقتو
همين بود كه مجله پر از مطالب خارجي شد كه اكثرا از ديد برخي رپرتاژشركت هاي خارجي مي يومد
راهي كه به ذهنمون تو اين چند ماه رسيد جذاب كردن و متنوع كردن مخاطب بود كه البته به مذاق برخي مخاطبان خيلي تخصصي خوش نمي يومد مثلا صفحه اجتماعي با اسم چراغ قرمز درست كرديم كه به مسائل اجتماعي و مرتبط به صنعت خودرو مي پرداخت يا صفحه شايعات و يا طنزو حتي سعي كرديم مطالب هنري هم توليد كنيم اما در ارتباط با صنعت خودرو مثلا فيلم هاي داغ خودروي جهان با نقش خودرو و كارتون هاي بچه ها كه ربط به خودرو داشتو نقد مي كرديم
راستش اين چند ماه كلي سعيمونو كرديم ولي با توجه به موانع زياد تنها تونستيم به سي درصد خواسته هامون تازه تو ويژه نامه نوروزي برسيم
بازم خدارو شكر
من در اين روزهاي عيد همش مي شستم ويژه نامرو نگاه مي كردم و حال مي كردم همه بهم مي گفتن اخه ادم كه كار خودشو اينقدر نگاه نميكنه ولي باور كنيد تو اين همه سختي ديدن كار حتي اگه سي درصد خواسته تو هم باشه خيلي حال ميده
به هر حال سال 86 با اين تجربه كه آخرش به انتخاب هفته نامه تخصصي سال ايران تموم شد خيلي لذت بخش بود البته من نقش كوچيكي تو اين موفقيت داشتم و خبلي ها مثل خشايار وحسين نظريان،آرش راهبر با تجربه خيلي موثرش تو شرق و رهام وزيري عزيز و علي غفوري كه از اقتصادي نويساي خوبه كه كارشو از روزنامه سلام شروع كرده تا فروتيش رضوانيه ،علي محسني و ايرج باباحاجي به عنوان نويسندگان اجتماعي و هنري نويس هفته نامه كه تو روزنامه شرق كار مي كردن تا امير هادي انواري ،محمد قندري ،رضانظريان ،تهمينه اشرفي ،حامد يزداني ،بهناز جلالي پور ،كامبيز كرامتي ،چيا فوادي ،محمود بابارضا ،فرناز خطيبي ،لادن خاقاني ،الهام علاقه بندان،رضا مهدلو،ماني حدادي ،اسداللهي و رزاقي عزيز ،محسن ناصري ،برادران بهداد، طيبه ساكي ،رضا سادا ت ،ساسان گلفر، سيد محمد قره باق ،نيكو طاهري ،زهره وطن خواه ،علي رضا محمد زاده و سجاد ولدي نقش خيلي بيشتري تو اين موفقيت داشتند
مخصوصامرحوم مهران قاسمي كه من تنها يك ماه آخر عمرش كه تو هفته نامه زحمت مطالب بين الملو مي كشيدباهاش افتخار كار داشتم خلاصه اين هفته نامه وارد دومين سال كاريش ميشه و خوشحالم كه همه ما سعي كرديم تو اين مشكلات و در خزان مطبوعاتي ايران يك كار خوبو در بياريم
به اميد روزهاي بهتر