Tuesday, January 30, 2007

عاشورایی که فراموش شده است








دیروز ظهر عاشورا بود و من درست به همون هیاتی رفتم که همیشه می رم جایی که عشق به حسین به خرافات مرسوم تو جامعه توش غلبه داره یک جای برای اتصال بین زمین آسمان حیف که من چون
امسال...... نتونستم کانکت شم به اون بالا
قبل شروع مراسم من تو کوچه ها اطراف قدم می زدم که پر از خیمه هایی بود که قرار بود آتیش بزنن و علم ها و ازاین آزین بندی های خاص محرم اره تمام اینا ادمو می برد تو یک حال خاص اما راستش فکر می کنم دوباره اصل فراموش شده و همش شده فرعیات حتی الان اگه بخواهیم درباره اصل واقعه عاشورا صحبت کنیم خیلی ها طاقت ندارن با اینکه این چند روز کلی به خودم فشار آوردم که چیزی ننویسم تا یک وقت کارم به اونجا ..... نرسه . اما بالاخره گفتم وقتی کسی جون خودشو فدای حق می کنه من باید خیلی ترسو باشم که چیزی ننویسم اون وقت ادعای حسینی بودنم همه می شه دروغ ،پس می خوام چنتا نکترو بگم تا خودمو خالی کنم
اول تمام اونایی که حسینو کشتن ادعای دینی بودن داشتن و فکر می کردن می رن بهشت حتی کسی که سر حسینو برید کسی بود که مثل خیلی ها جانماز اب می کشید توجه کنید اون نه شراب خوار بود و نه یک چیز دیگه شمر یک مسلمون دو اتیشه بود
دوم شاید الان همه ما یزیدو ادم شراب خوار و زن باره بدونیم که بوده اما مردم اون زمان اونو امیر مومنان می دونستن و اونو خلیفه وقت این می دونید یعنی چی
سوم زمانی امام حسن به خاطر اینکه نشون بده بابا این حکومت که می گه اخر اسلامه اما مخالفاشو سرکوب می کنه و با اینکه می گه اسلامیه قدرتو می خواد نه مردم و دین شده براش تنها نقاب و به هر کلکی دست می زنه، صلح کرد چون مردم همه گول خورده بودن یا می ترسیدن یا برای دنیا بی خیال شده بوده یا واقعا باور داشتن معاویه حقه اما وقتی زمان امام حسین تا حدودی حجت تموم شده بود و مشخص که اونا دروغ می گن البته بازم برای یک عده که اهل فکر بودن خودشو خانوادشو فدا کرد لطفا بازم یکم قدرت مقایسه داشته باشید
راستی اسرای حسینو نمی گفتن مسلمون تمام خانواده حسینو می گفتن کافر بازم فکر کنید
بهترین بنده خدا و خانوادش به خاطر قدرت قدرت طلبانی که می گفتن ما اخر اسلامیم می شدن کافر می دونید یعنی چی قران همیشه می گه تاریخ رو مطالعه کنید چون بارها ممکنه تکرار بشه پس بخونید تا پند بگیرید اما
الان که به خودم نگاه می کنم و می بینم حتی جرات ندارم این مقایسه هارو که کردم انجام بدم و بگم می بینم چقدر ترسو ام از خودم خجالت می کشم با تمام اینا فکر می کنم اگه تو زمان حسین بودم ایا جرات داشتم برم حمایتش
حالا برای اینکه بتونم به قوه تخیل خودم کمک کنم من الان توی زمان حسین شیر خدا هستم حسین می گه کیست یاری کننده که مرا یاری کند منم می شنوم ولی خیلی ها می گن حسین مسلمان نیست تو اون زمان جانماز اب کشیدن شده کار ملت دولت به شدت از دین داری حرف می زنه و مخالفاشو کافر اعلام می کنه حسین علیه سلام در بین تعداد زیادی از افراد جهان اسلام یک یاقی علیه حکومت اسلامی تلقی می شه که داره با دینداران می جنگه از طرفی حکومت دین فروش هم با سیستم های اطلاعاتی خودش به مخالفین رحم نمی کنه و اونارو به بدترین شکل محکوم می کنه حالا من اونجام حسین م قرار جلوی تمام اینا وایسه و من می تونم یاری ا ش کنم ولی ،ولی ،ولی .....ای کاش می تونستم کمکش کنم اما نه خدایا من چقدر ترسوام

Monday, January 29, 2007

ناگفته هایی از عاشورا

عکس ها از امیر پورمند

یادم می یاد چند سال پیش که رفته بودم فیلیپین تو اونجا صحنه هایی را دیدم که هیچ وقت یادم نمیره
جالب بود کارهایی که ما برای محرم می کردیم مسیحی های متعصب فیلیپینی روز قبل از عید پاک که می گن مسیح به صلیب کشیده شده انجام میدن
فیلیپین که کشوری با جمعیت قالب مسیحیه توسط اسپانیا به زور مسیحی شده و سنت های اسپانیایی در اون رواج داره که از جمله می تونم به حمل علم و زنجیر زدن در روزیه که می گن مسیحو به صلیب کشیدن اشاره کنم جالبه حتی اونا مثل ما روضه خونی دارن و همه یک جا جمع می شن و یکی نوحه می گه و اونا گریه می کنند البته در زنجیر زدنشون فرهنگ خاصیه که تو پاکستانم اجرا می شه و اون گذاشتن تیغ بین زنجیره وقت زنجیر زنی اونا، صحنه های جالبی به وجود می یاد که حیف چند سال پیش دوربین نداشتم ازش عکس بگیرم
افراد زنجیر زن حین زنجیر زنی کامل خونی می شن و از حال می رن البته تو این روز عده ایم واقعی خودشونو به صلیب می کشن
اینارو گفتم تا بگم بین ادیان ارتباطات زیادی وجود داره و فکر نکنیم همه چیز محرم و سنت هاش اسلامیه
مطلب زیر که البته تا حدودی خلاصه کردم و توش دست بردم متعلق به سایت جدید انلاینه که بخونید شاید جالب باشه
پیش از اسلام، روز دهم از ماه تشرین در دین یهود، عاشورا نام داشت. پيامبر اسلام در20 سپتامبر سال 622 میلادی از مکه به مدینه هجرت کرد. در آن روز یهودیان روزه داشتند و چون پيامبر اسلام سببش را پرسيد، يهوديان گفتند که اين روز، روز پيروزی موسی بر فرعون است. پيامبر نيز روزه عاشورا را پذيرفت و تا پيش از تعيين رمضان، به عنوان ماه روزه، روزه در عاشورا ادامه داشت. همچنين در روايات اسلامی آمده که خداوند، آسمان و زمين و آدم را هم در اين روز آفريده و نيز نوح از کشتی خود در اين روز خارج شده. و عاشورا برای مسلمانان روز جشن و شادی بود
البته برخی از علمای شیعه از امام صادق نقل می کنند روز نوروز این اتفاقات افتاده و جالبتر برخی روز اغازین را روزی می دانند که عاشورا و نوروز همزمان بوده و روز ظهور منجی را نیز در روزی می دانند که عاشورا و نوروز در یک روز اتفاق می افتد
در سال 680 ميلادی ( 61 هجری) سرنوشت اين روز ديگرگون شد. چون در آن سال و در چنین روزی، امام حسين به شهادت رسيد و برای شيعيان روز مصيبت و سوگواری شد.
اما برای حاکمان اموی، عاشورا همچنان روزشادی باقی ماند و در آن روز عامه مردم لباس نو می پوشيدند. و
این رسم در بسیاری از بخشهای جهان اسلام همچنان ماند
با قدرت يافتن آل بويه در بغداد، برای اولين بار در سال 352 هجری فرمان دادند که مردم در اين روز به سوگواری امام حسين واهل بيت پيغمبر بنشينند
پادشاهان آل بویه که از شمال ایران بودند، شیعی بودند و بزرگترین موفقیت شان این بود که شیعیان در عهد آنان اجازه تظاهر علنی به عقایدشان را حتا در بغداد مقر خلافت اسلامی پیدا کردند. و دیگر نیاز به تقیه نداشتند. در این دوره، تشیع بی آنکه مذهب رسمی حکومت اسلامی شود به عنوان یک مذهب آشکار و علنی برقرار شد.
به همان اندازه که سامانیان در اعتلای زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کوشیدند، آل بویه در زمینۀ اندیشه سیاسی و دینی کوشا بودند. آنان نسب خود را به ساسانیان رساندند و نام هایی چون فناخسرو داشتند که نامی ساسانی بود.
بنا به نوشته برخی مورخان، آل بویه و سامانیان، همان چیزی را در جهان اسلام پدید آوردند که میان پردۀ ایرانی نامیده شده. یعنی حکومتی میان سلطه عربها که تا قرن چهارم هجری دوام داشت و آمدن ترکها که در قرن پنجم هجری آغاز شد.
آل بویه از شمال ایران اند. سرزمینهای شمال ایران و آن سوی کوه البرز چون دورتر بود، دیرتر به زیرسلطه اعراب درآمد. اسلام هم دیرتر به آنجا رفت. از همین رو، بسیاری از آداب و رسوم ایرانی درآن جا باقی ماند.
قدرت شیعیان زمانی آغاز شد که احمد بویه، کوچک ترین از برادران بویه پس از فتح بغداد از سوی خلیفه لقب معزالدوله گرفت. خلیفه که بغداد را در تسخیر بویه ئیان می دید از دادن چنین لقب هایی چاره نداشت. تفاوت اساسی حکومت آل بویه با دیگر حکومت های ایرانی در این بود که در تمام دوران خلافت اسلامی، حکام محلی و پادشاهان ایرانی به نوعی دست نشانده خلفا بودند اما در این دوران خلفا دست نشانده آل بویه شدند. آنان بر اوضاع چنان تسلط یافته بودند که خلفا را به میل خود تغییر می دادند.
این قدرت سبب نضج گرفتن آئین شیعی شد که در زمان آل بویه به شکل یک مذهب تمام و کمال ظهور کرد و اصول اعتقادی آن توسط علمای شیعه تدوین شد. به گفته عبدالحسین زرین کوب در تاریخ مردم ایران تکریم رکن الدوله در حق ابن بابویه (شیخ صدوق) فقیه بزرگ شیعه در ری، علاقه و انس و تفقد عضدالدوله نسبت به شیخ مفید، عالم بزرگ شیعه در بغداد، و بزرگداشت بهاء الدوله در حق خاندان شریف رضی گردآورنده نهج البلاغه نشانه علاقه مذهبی است
اما اختلافات بین شیعه و سنی نیز از همین زمان اوج گرفت. این اختلافات البته کم و بیش به همین شیوه ای که در بغداد امروز دیده می شود، پیش از ظهور آل بویه وجود داشت. تنها تلفات سهمگین این سالهاست که بین امروز و هزار و صد سال پیش فاصله ایجاد می کند. در آن زمان سنی ها مساجد شیعیان را ویران می کردند و شیعیان علیه صحابه و سنیان بر دیوارها و کوچه های بغداد شعار می نوشتند
معزالدوله با وجود در پیش گرفتن سیاست آشتی، ترویج رسوم شیعی را دنبال می کرد. توجه او به آئین های شیعی سبب شد که برای نخستین بار مراسم یاد بود عاشورای شهادت امام حسین ( ع ) با عزاداری عمومی در روز دهم محرم 352 قمری / 963 میلادی برگزار شود. به گفته مورخین: در آن روز ، کاسبکاران بازارها را تعطیل و کسب و کار را متوقف کردند و به عزاداری پرداختند. زنان با گیسوان آشفته، چهره های سیاه کرده و جامه های ژنده به صورت دسته جمعی حرکت می کردند و با حالتی سوکوار بر سر و روی خود می زدند.
این نوع سوگواری پر اشک و آه برای درگذشتگان از رسوم سنتی دیلیمان بود که می بایست از سنتهای پیش از اسلام باشد که در زمان آنها شکل عمومی به خود گرفت. آنها همچنین روز عید غدیر خم را با برپا کردن چادرهای آذین بسته و افروختن آتش و نواختن موسیقی و زیارت اماکن مقدس درکاظمین جشن گرفته بودند. این رسوم البته واکنش خشونت آمیز سنیان و بويژه حنبلی ها را بر می انگیخت

ما و عرب ها


چشم هارا باید شست
دلم واقعا از یک چیزایی اتیش می گیره و اون اینه که دوباره آتش تفرقه بین شیعه و سنی و عرب و عجم داره زبونه می کشه. اخه چرا، ،چرا پادشاه عربستان باید بگه سنی ها دینشان را به شیعه تغییر نمی دهند و چرا باید روزنامه های عرب از سعی ایران برای نفوذ به جهان عرب و تسلیم کردن سنی ها به تغییر دینشون مانند زمان صفوی ها حرف بزنند
واقعا عجبیه به اون اضافه کنید نفرت ایرانی هارو از اینکه اونا تو جشنواره بازی های اسیایی مثلا می گن ابوعلی سینا دانشمند عرب هاست چرا باید اونا فکر کنند ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی بخش کوچکی از جهانه عربه چرا ،چرا اخه چرا چرا با همه این حال عامه جهان عرب با پاردوکس و تضادی روبرو هستنند و اون دوست داشتن احمدی نزاده به گونه ای که من این مدت هر کشور عرب یا مسلمونی رفتم یا هر عربی دیدم از اون تعریف می کنند و لی خیلی هاشونم از ایران نفرت دارند و اونو باعث تفرقه در جهان اسلام می دوننن اخه چرا باید زخم های کهنه سر باز کنند چرا یعنی به جای راه انداختن جنگ در لبنان یا آتش جنگو شعله ور کردن تو عراق یا صادرات فکرهای پوسیده ما نمی تونستیم کاری بکنیم، به نظرتون بهتر نبود مثلا مسلمون های جهان عرب وقتی ماشین ایرانیو می بینند که در خیابون هاشون راه می ره یا تعقل اندیشمندان ایرانو می دیدنند و پیشرفت ایرانو بهتر جذبش می شدن، یا با گسترش فکرهای مسموم و تفرقه افکنانه
به نظرتون تشنج زدای خاتمی بهتر بود یا وضعیت سیاست خارجی الان که تمام متفکران جهان عرب دارن دشمنمون می شن به نظرتون اگه یک رسانه قوی بی طرف داشتیم که اطلاعات درستو بین ماها پخش می کرد بهتر نبود تا شناخت واقعی نسبت به هم داشته باشیم تا اینکه رسانه های دو طرف با قرض ورزی و بی طرفانه و با اطلاعات غلط اتش تفرقرو گسترش بدن یا به خاطر اطلاعات غلط عرب های مصری مارو کافر بدونن و ماهم اونارو ملخ خور
اخ ما باید تا کی چوپ اشتباهات گذشترو بخوریم و به اعتقادات و نظرات هم احترام نذاریم
با ور کنید اگه شما هم طعم گفتگو شیرین و با احترام متقابل با جوان های مصری عربستانی یا لبنانیو یا اردنیو داشتید قبول می کردید که گفتگو تمدن های خاتمی خیلی شیرین تر از روش کنونی سیاست خارجی ایرانه کمی فکر کنیم بهتر نیست تا ببینیم داریم به کجا می ریم
به هر حال اگه اطلاعات درست از تاریخ خودمونو او اونا داشته باشیم و از هم ملت هامون شناخت بیشتری داشته باشن باور کنید نظر اونیکه حقه به کرثی می شینه پس اگه مال ما حق باشه که چه بهتر به نظرم چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

Sunday, January 28, 2007

فرودگاه هسته ای


خوب این عکسی که می بینید در فرودگاه شارل دو گل که یکی از معروف ترین و بزرگ ترین فرودگاه های اروپاست و هواپیما توش برای برخواستن به صف وایمیستن، گرفتم
این فرودگاه که بسیار بزرگه و پل های هوایی دورش داره که من تو فرودگاههای دیگه ندیدیم، روزی معبر هزاران مسافره

حالا فکر کنید تو بخش زیادبی از بیل بردهای فرودگاه این پوسترو زدن من این عکسو وقتی گرفتم که دو ساعت مونده بود به پروازم به رم و پس از کلی فرودگاه گردی امدم بشینم که یکهو اینو دیدم
اما درباره پوستر بگم که داره تلقین می کنه که ایران و کره شمالی در ظاهر به دنبال فعالیت صلح امیز هسته ای هستن اما دارن بمب می سازن جالبه این طرح متعلق به شبکه 24 فرانست که به تازگی توسط دولت فرانسه برای مقابله با انچه دید انگلوساکسونی شبکه های بی بی سی و سی ان ان راه اندازی شده جالبه شعارشم بی طرفیه اما کدوم بی طرفی ایا این پستر واقعا یعنی بی طرفی

راستی من تو فرودگاه گردیم چیزهای جالب زیادی دیدم از کافه های سنتی فرانسوی در فرودگاه تا کتاب فروشی و فروشگاه های خیلی شیک تا نیروهای ارتشی با سگ های خفن که تو فرودگاه گشت می زدن


البته بازم یک چیز باحال دیدم، در فروشگاه یک مجله ای بود که مطلب اصلی و پرونده هفتگی خودشو به ایران اختصاص داده بود اونم با تیتر ایران متفاوت، که در اون سعی داشت بگه ایران خیلی جای عجیبیه



بعد از ورق زدن مجله من دوباره به فرودگاه گردیم ادامه دادم تا عکسی که دو سال منتظرش بودم شکار کنم

اره راحتی اروپای ها در فرودگاه خیلی جالبه کف فرودگاه می شینن حرف می زدن نقاشی می کشیدن و می خوابیدن درست وقتیم که داشتم سوار هواپیما می شدم، دیدم دم خورطومی دوتاشون اینجوری خوابیدن







راستی اون روز تو فرودگاه شلوغی عجیبی می شد دید من تا حالا هیچ وقت فرودگاهای به اون شلوغی ندیده بودم با اینکه گیت چک پاسپورت زیاده، اما صف هم خیلی طولانیه
راستی وقتی از هواپیما پیاده شدم هواپیما حجاج تو فرودگاه پاریس تازه نشسته بود اما یک چیز برام ناراحت کننده بود و اونم تیپ نامنظم و شلخته مسلمونا بود که خیلی تو چشم می زد و یک جور تبلیغ منفی بود







تو اتوبوس که بودیم یک حاجی پیرمرد جلو وایساده بود منم نشسته بودم وقتی که بلند شدم و بهش گفتم بفرمایید بشینیداما اون اقا ، خیلی بد باهام برخورد کرد

من قبول دارم مسلمون ها اونجا تو فشارنند اما یادمون نره قرآن می گه مسلمان باید با اخلاق نیکو و رفتار متعادل خودشون، همرو جذب کنند اما نمی دونم اونجا چرا مسلمون ها بیشتر دافعه داشتند تا جاذبه
بگذریم وقتی رسيدم فرودگاه رم واقعا طراحی جالبی داشت حیف که از اونجا عکس نگرفتم در ضمن من تو این مدت فرودگاههای زیادیو رفتم تو ایران بهترینش فرودگاه امام خمینی که یک بار که می خواستم برم جمهوی اذربایجان از اونجا رفتم اما فرودگاه مهر اباد با اینکه خیلی خاطره ازش دارم خیلی قدیمیه و الان تا حدودی مای ابروریزیه
تو فرودگاه ایران اصفهان و شیراز قشنگن ولی فرودگاه تبریز بسیار کوچیک و نامنظمه فرودگاه عسلویه هم که قبلا فرودگاه نظامی بوده خیلی خطر ناکه به طوریکه هواپیما قبل از فرود زاویه بالاش با زمین برای مدتی 50 درجه می شه












تو فرودگاههای خارجی از همه منظم تر فرانکفورتهاز طرفی فرودگاه امستردامم جالبه مخصوصا معماری جالبی داره اما به هر حال رفتار هلندی ها با ایرانی ها خوب نیست فرودگاه هنگ گنگ هم فرودگاه جالبیه اما فرودگاه مالزی خیلی جالبه تعداد زیادی ترمینال داره که همه با تراموا به هم وصلند
اما فرودگاه جده از همه جالب تره این فرودگاه که جز سه فرودگاه بزرگ دنیاست دارای سقف چطری شکل برای حجاجه وقتی که از هواپیما پیاده می شی دوتا چیز تورو می گیره یکی هوای گرم و یکی فرودگاه عظیم

تو وسط فرودگاه دارن نماز می خونن

ازطرفی محل چک پاسپورت مثل زندان می مونه جالبیش اینه که من وقتی تو این فرودگاه بودم انقدر گرم بود که مرگو جلوی چشم دیدم چنتا بطری اب خریدم و به قدری تشنم بود که همشو خوردم البته می گن قسمت غیر حجاج فرودگاه خیلی شیکه اما بگذریم مکه رفتن انقدر باحاله که ادم ارزش داره گرمای هوارو تحمل کنه