Tuesday, March 27, 2007

شاد می شویم



نمی خوام دربدر پیچ خم این جاده شم واسه اتیش همه یک هیزم اماده شم..... چیه...اینا ..چیه..هیچی بابا من الان شنگولم و موقع نوشتن این پست دارم یا داشتم این اهنگوگوش می دادم عجیب گفتن سفر حال می ده و خستگی یک سال ادمو در می کنه مخصوصا اگه تو یک سال همش سفر کاری رفته باشی و بعد از مدت ها به یک سفر تفریحی بری ..درسته من هنوزم تو سفرم و احتمالا فردا بار بندیلمو جمع می کنم به مقصد یک جای دیگه اما انچه از پست قبلی تا کنون گذشتمن تو این مدت روزی چند ساعت درس خوندم و کلی گشتم بازی کردم کتاب خوندم و با کتاب جلال آل احمد به نام دید بازدید هم یک دنیا حال کردم ،جاهای جالبیم دیدم که یکیش تنگه بسفره، می دونید این مکان کجاست این درست همون جایه که اسیا از اروپا جدا می شه تنگه ای بین دریاه مرمره و دریای سیاه مکانیه که زمانی سپاهیان ایران در زمان هخامنشی کشتی ها را به هم می چسبوندن تا لشگریان ایران از این تنگه عبور کنندو یونانو فتح کنند اگه می خوایین در این مورد اطلاعات بیشتر داشته باشین رو اینجا که به مستند شبکه دیسکاوری آمریکا لینک شده کلیک کنید
البته سپاهیان ایران از تنگه داردانل هم به سمت یونان لشگر کشی کردن که تا الان هرکاری کردم جور نشد برم ببینم
بگذریم تنگه اول که بسفره و فاصله کمی تا یونان داره بسیار زیباست جای که کوه و جنگ به دریا و تنگه زیبایی برخورد کرده و در این جاست که کنار اب کلبه ها و رستوران های فوق العاده دیده می شه و هوای ملسی هم صورت عابرانو نوازش می ده روی این تنگه دو پل بزرگ زده شده در کنار این تنگه هم قایق های تفریحی بادبانی زیبا و قهوه خونه هایی با نمای چوبی و به سبک فرانسوی ساخته شده

دور این تنگه هم به سمت استامبول یا به طور دقیق تر بیزانس قلعه ها و دیوارهای بلندی کشیده شده این دیوارهای دور تا دور شهر قدیم
استامبول که زمانی پایتخت رم شرقی بودرو پوشونده که در زمان قدیم از حمله ترک ها اناتولی به اون جلوگیری می کرده
تا اینکه بالاخره ترک ها این شهر فتح کردنند و تمام اثار قدیم شهر به غیر از این دیواره و کلیلسای معروف بیزانسو تخریب می کنند کلیسای بیزانسم الان تبدیل به مسجد ایاسوفیا شده
………………………………………………………
چند نکته جالب از استامبول تو این شهر چند جا نشون از ایران یکی تو میدان تقسیم که مجسمه رضا شاه با اتاتورکه یکی تودیوار نزدیک به کاخ سلاطین عثمانی که عکس های اتاتورکو ،به صورت موزه خیابونی ، زدن به دیوار و تویکیش رضا شاه با اتاتورک دیده می شه از مطالب جالب این موزه اینه که حتی اتاتورک در حالت شنا و خوابم ازش عکس گذاشتن

تو این شهر همچنین مثل تهران نقاشی دیواری مرسومه که این دونمونروببنید بد نیست
در این نقاشی ها رقص سما که متعلق به صوفی های ایرانی، یک فرهنگ ترک خونده شده و مولانا هم یک شاعر ترکیه ای هست نه ایرانی که احتمالا کلی شعر ترکی گفته تازه در اون یکی عکس می تونید ببنید بعد از اعراب که ابوریحان بیرونیو دانشمند عرب می دونند ترک ها می گن کی گفته ابوریحان عرب بوده اون ترک بوده !!!! دددد
...........................................................................

چیزی که الان تو شهرجلب توجه می کنه پرچم های بزرگ ترکیه به همراه عکس اتاورک که روی بیشتر دیوارهای شهر زدن
تو این شهر همچنین مثل تهران نقاشی دیواری مرسومه که این دونمونروببنید بد نیست
در این نقاشی ها رقص سما که متعلق به صوفی های ایرانی، یک فرهنگ ترک خونده شده و مولانا هم یک شاعر ترکیه ای هست نه ایرانی که احتمالا کلی شعر ترکی گفته تازه در اون یکی عکس می تونید ببنید بعد از اعراب که ابوریحان بیرونیو دانشمند عرب می دونند ترک ها می گن کی گفته ابوریحان عرب بوده اون ترک بوده !!!! دددد

.................................................................
ایرانی های ترکیه
در ترکیه تعداد زیادی ایرانی زندگی می کنه بیش از 150 هزار نفر که بیشترشون تو استامبولنند تا چند سال پیش این کشور پلی برای گرفتن تابعیت و مهاجرت اروپا برای ایرانی ها بوده و خیلی ها که نتونستن برنند اروپا همین جا یعنی در اخرین قسمت اروپا ساکن شدنند جالبه که تا پیش از این می گن تعداد ایرانی هایی که اقامت می گرفتن کم بوده اما الان که ایرانی ها احساس کردن امکان داره ترکیه وارد اتحادیه اروپا و شینگن بشه خیلی ها برای اقامت در این کشور اقدام کردن ولی جالبه دیگه ترکیه هم اقامت نمی ده البته بگم تعدادایرانی های ادم حسابی در ترکیه و استامبول کم نیست و حقوق خوبی هم به مهندس ها و دکتر ها می دن اینجا حقوق یک کارگر ساده 500 یورومیشه اما حقوق مهندس ها و دکترها بالای 3 هزار یوره
درباره سطح زندگی و شهر نشینی هم بگم اینجا تفاوت چندانی با شرق اروپا نداره و از شهرهای مانند بخارست و صوفیه هم ابادتره هم قشنگ تر کلا یک چیزی مثل جنوب ایتالیاست تو این مدت هم ترک ها خیلی پیشرفت کردن اگه حال داشتین می تونید روی اینجا که گزارشی از صنعت خودروترکیه هست کلیک کنید تا ببنید چقدر اونا از ما جلوتر هستنند

Thursday, March 22, 2007

نوروزتان پیروز







من دوسه روزه که خونه نبودم تا بشینم یک پست حسابی بنویسم امروزم که همش داشتم پیغام تبریک برای دوستام میل می کردم و می فرستادم و تازه دبدم ای دل قافل وب لاگ خالی مونده پس می ریم که پرش کنیم
من چند روز اخر سالو تو شرق اروپا بودم و الانم استامبولم روز عید اخ ببخشید شب عیدم اینجا گرفتیم چقدر هم خوش گذشت ،ساده ولی با حال بود وای که چقدر عید نوروزو دوست دارم روز اول فروردینم رفته بودم نزدیک سلطان احمد مسجد بزرگ در استامبول که شنیدم شهرداری جشن نوروز بر پا کرده
جالب بود اتفاق های که می افتاد مانند ، رقص مردم اسیای میانه ومراسم تخم مرغ شکستن

و از اتیش پریدن شهردار استامبول

البته درباره این مراسم واینکه چطوری بود یکسری مطالب برای رسانه ها فرستادم که تا وقتی چاپ نشه از نظر اخلاقی درست نیست اینجا چیزی بذارم
اما بریم سر اصل مطلب که نوروزه
من همیشه تو نوروز به سالی که جلو رومه نگاه می کنم اما پارسالم برام خیلی جالب درد ناک و خوشمزه بود
من تو سال پیش رکورد سفرهاموشکستم که خیلی چیزا هم یاد گرفتم و کلی هم دوستای جدید پیدا کردم تو سال قبل چنتا سفر خیلی باحال داشتم که یکیش ترکیه و یکی دیگشم مکه بود البته مشهدو تبریزو اصفهان وایتالیا فرانسه واذربایجانم از سفرای دیگم بود تو سال قبل برای اولین با ر کار رادیوی کردم وسعی کردم چیزای جدیدی درباره خبر نویسی واصلاح کارای خودم یاد بگیرم تجربه کار با جاهای مختلفم برام جالب بود از نظر درسی ام اولش خوب شروع نشد ولی اخرش با پذیرش کار اموزیم و بعد پروژه من در مرکز تحقیقات ایران خودرو خوب تموم شد الانم باید روی رینگ پیستون موتور تحقیق کنم و بعد از اون دستگاهی برای ازمایشش طراحی کنم و بسازم کار خیلی سختیه ولی اگه از پسش بر بیام سربازیو می تونم تومرکز تحقیقات باشم و بعد هم استخدام می شم البته قصد ندارم در اون شرایط هم کار خبرنگاریو که بیشترشم راجب مسائل فنی مهندسی علمی و اقتصادی خودرو هستشو کنار بذارم البته گه گداریم سری به حوزه های دیگه می زنم به هر حال سال قبل با تمام بدی هاش که نمی خوام یاد آوری کنم و با تمام خوبی هاش که برخیشو گفتم تموم شده و سال جدیدو باید دریابیم کارای زیادی هست که تو این سال باید بکنم امیدوارم تو سال جدید ضعف های سال قبلو و اخلاقای بدموبتونم کنار بذارم ،هر کسی هم از من بدی دیده ببخشه لطفا یا حق

Tuesday, March 20, 2007

روز مصدق


قبل از اینکه شروع کنم به نوشتن باید بگم من ازوب لاگ نویسی در اینجا کمی ناامید شدم چون مثل اینکه از کامنت ها پیداست چندان مشتری نداشته و بر خلاف نوشتن تو 360 که حداقل چند تایی مشتری داره اینجا سوت و کوره ولی بی خیال تنهاییو عشقه
و حالا موضوع اصلی
من هنوز مصدقو درست نمی شناسم و مطالعه من هم درباره این اقا کمه البته به شخصه ملی مذهبی ها رو مانند اقای طالقانی و مهندس بازرگانو به خاطر مشی متعادلشون دوست دارم و فعلا تو احزاب سیاسی فعلی بیشتر از بقیه می پسندمشون اما درباره مصدق باید فعلا مطالعه کنم البته تا الان از ایشون خوشم می یاد
ولی باید بگم بعضی تفکراتشون مثل ملی گرایی صرف مال اون زمان خاصه و برخی از اون حرف ها الان تو جهانی سازی دیگه چندان معنی نداره ولی بازم بد ندیدم این مطلب سایت روز به همراه عکس های ملی شدن صنعت نفت در کوربیسو اینجا بذارم


مصدق

اسفند ماه هر سال نام مصدق به چند بهانه زنده مي‌شود. چهاردهم اسفند سالگرد درگذشت اوست و بيست‌ونهم اسفند نيز سالروز تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت که نام مصدق با آن عجين است. امسال البته چهل سال از درگذشت دکترمحمد مصدق مي‌گذرد
جرم مصدق
دکتر مصدق، به هنگام محاکمه در دادگاه نظامي گفته بود: «تنها گناه من و گناه بزرگ و بسيار بزرگ من اين است که صنعت نفت ايران را ملي کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سياسي و اقتصادي عظيم‌ترين امپراتوري جهان را از اين مملکت برچيدم
اگرچه حکومت بيست‌و‌هفت ماهه مصدق، علاوه برآنکه پايه‌هاي نفوذ استعمار را به شدت لرزاند، بر ريشه‌ي استبداد کهن نيز ضرباتي مهلک وارد کرد، ليکن بي‌شک اگر حمايت «عظيم‌ترين امپراتوري» استعماري نبود، استبداد نمي‌توانست به تنهايي «حکومت ملي» را از پاي درآورد.«حکومت ملي»، در دو جبهه‌ي متفاوت، درگير جنگي طاقت‌فرسا شد و آرام آرام توان مقابله‌ي خود را از کف داد
نهضت جهاني
نهضت ملي شدن صنعت نفت، علاوه بر آثاري که در داخل کشور بر جاي گذاشت، سرآغاز حرکت‌هاي نوين ضداستعماري در خاورميانه نيز گرديد. ملي شدن کانال سوئز در مصر، انقلاب الجزاير و مراکش و بسياري از جنبش‌هاي مردمي در خاورميانه و آفريقا از ملي شدن نفت ايران تاثير بسيار گرفتند و البته انگلستان نيز اين موضوع را پيش‌بيني مي‌کرد. مهرماه سال 1330، وقتي که مصدق از سفر پيروزمندانه خود به شوراي امنيت سازمان ملل باز مي گشت، در مصر توقف کرد. او در ميان استقبال پرشور مردم مصر به قاهره رفت و طي پيامي گفت: «کانال سوئز متعلق به مصر است، همانطور که آبادان به ايران تعلق دارد! هيچکس حق ندارد به استناد قراردادهايي که زير شرايط فشار و اختناق بسته شده، نسبت به آنها ادعاي مالکيت بکند.» در اين زمان سفارت انگليس در قاهره به وزارت خارجه اين کشور گزارش داده بود: اگر وي موفق به ملي کردن نفت شود، کانال سوئز هدف بعدي خواهد بود
ملي کردن نفت وتشکيل دولت ملي قانون ملي شدن صنعت نفت در مجلس شوراي ملي تصويب شد و بالاخره 29 اسفندماه نيز به تصويب مجلس سنا رسيد، با تصويب اين قانون بحراني بزرگ آغاز شد که تا 29 ماه بعد نيز تداوم يافت. از نکات مهم آنکه اين قانون با راي مثبت تمامي نمايندگان مجلس تصويب شد
پيش از تصويب اين قانون «حسين علا» مامور تشکيل کابينه شد و دولت وي نيز تنها به مدت دو ماه بر سر کار ماند و سپس به ناچار استعفا کرد. در اين زمان جمال امامي از مخالفان مصدق در مجلس به وي پيشنهاد کرد که اگر توان انجام ملي کردن نفت را دارد، خود نخست وزير شود. وي انتظار نداشت که مصدق پيشنهاد وي را بپذيرد و ليکن فوراً مصدق پيشنهاد وي را پذيرفت و مجلس نيز با اکثريت 79 راي مثبت در مقابل 12 راي منفي تمايل خود را به وي اعلام کرد. مصدق قبول نخست‌وزيري را منوط به تصويب قانون خلع بد در مجلس شورا نمود و مجلس نيز تقاضاي وي را پذيرفت. به اين ترتيب شاه که در مقابل عمل انجام شده اي قرار گرفته بود به ناچار فرمان نخست وزيري مصدق را صادر کرد


خلع يد از انگليس
در 29 خرداد 1330، هيئتي از جانب دولت عازم مناطق جنوبي کشور گرديد و ماموريت خلع يد از شرکت انگليس و ايران را آغاز کرد. پيش از حرکت اين هيئت، دولت انگلستان به دادگاه لاهه شکايت کرده بود و اين دادگاه حکمي موقت صادر کرد که تا صدور راي دادگاه تصرف شرکت مزبور بايد متوقف شود. ليکن دولت ايران با توجه به اينکه دادگاه لاهه را صالح براي رسيدگي به اين شکايت نمي‌دانست، حکم موقت را نپذيرفت. به اين ترتيب مهرماه همان سال، انگلستان شکايتي را به شوراي امنيت سازمان ملل تسليم کرد و مدعي شد که ايران با قبول نکردن تصميم دادگاه لاهه صلح بين المللي را به خطر انداخته است
مصدق در سازمان ملل
در اين زمان صدور نفت ايران به خارج از کشور قطع شد و کارتل‌هاي نفتي جهاني با اقدامي هماهنگ خريد نفت ايران را تحريم کردند. با وجودي که دولت ايران براي فروش نفت تخفيفي پنجاه درصدي در نظر گرفت، ليکن در طي دو سال به جز چند مورد جزيي، هيچ شرکتي حاضر به خريد نفت ايران نشد. مصدق اعلام کرد که اگر ظرف دو هفته، انگلستان پيشنهادهاي ايران را نپذيرد، اجازه کار کارمندان انگليسي را لغو کرده و آنان را از ايران اخراج خواهد کرد. در همين زمان بود که شکايت انگلستان از ايران در شوراي امنيت نيز مطرح شده بود. سفر مصدق به مقر سازمان ملل موفقيت آميز بود. سفير آمريکا، شکايت انگلستان به سازمان ملل را اشتباه مي‌دانست، زيرا از ديدگاه وي مصدق تريبوني به دست آورده بود تا نطرات خود را به گوش جهانيان برساند. در طي يک هفته‌ي جنجالي، مصدق در شوراي امنيت سخنان بسياري گفت، وي تاکيد کرد: ملي کردن، حق بي چون چراي هر کشور برخوردار از حاکميت است، ولي به نظر مي رسد بريتانيا مي‌خواهد اين حق را لگدکوب کند
بالاخره شوراي امنيت تصميم گرفت تا اعلام نتيجه ديوان لاهه در مورد صلاحيت خود، شکايت انگلستان مسکوت بماند و مصدق پيروزمندانه به کشور بازگشت
مصدق در دادگاه لاههخرداد 1331، مصدق بار ديگر از کشور خارج شد و اين بار براي شرکت در جلسات دادگاه لاهه، عازم هلند شد. او تنها در اولين جلسه‌ي دادگاه سخن گفت و پس از آن دفاعيات را بر عهده پروفسور رولن گذاشت. مصدق در سخنان خود با اشاره به خواسته دولت ايران و کارشکني هاي دولت انگليس، تاکيد کرد: «با کمال اعتمادي که به حقانيت خود داريم و مخصوصاً اينکه اعتماد ما خلل ناپذير است، نمي توانيم قضيه اي را که براي ملت ما حياتي است در معرض خطر راي نامساعدي ولو اينکه آن خطر غير محتمل هم باشد قرار دهيم» و سپس ادامه داد: «تصميم ملي شدن صنعت نفت نتيجه اراده سياسي يک ملت مستقل و آزاد است. تمنا دارم به اين نکته توجه بفرمائيد که درخواست ما از شما اين است که به اتکا مقررات منشور ملل متحد از دخالت در موضوع خودداري فرمائيد
وي در پايان سخنان خود نيز گفت: «موقعي که از تهران حرکت کردم اميدوار بودم مظالمي که به ايران وارد شده به طور کامل به عرض آقايان برسانم و مي خواستم مدارک بي‌شماري که در اين زمينه دارم و فقط بعضي از آنها را سابقاً به استحضار شوراي امنيت رسانده بودم به شما ارائه دهم تا به مداخلات شديد شرکت نفتي ايران و انگليس در امور داخلي ما بهتر پي ببريد، ولي چون مرا محدود ساختيد که از حدود مطالب مربوط به عدم صلاحيت خارج نشوم، ناچارم که از خواسته شما تبعيت کنم و از ارائه اسنادي که در دست دارم خودداري نمايم به هر ترتيب، نتيجه دادگاه لاهه، يک پيروزي بزرک براي مصدق بود: دادگاه، به نفع ايران راي داد و حتي تنها قاضي انگليسي حاضر در دادرسي، به ضرر انگستان راي داد


قيام سي‌ام تير
مصدق اواسط خرداد به ايران بازگشت و از مجلس جديد نيز راي اعتماد گرفت. وي که نگران از ترکيب مجلس بود خواستار اختيارات بيشتري شد و در ضمن مي خواست پست وزارت جنگ را نيز خود بر عهده بگيرد. شاه زير بار نرفت و مصدق استعفا کرد. از 26 تير 1331 تا قيام 30 تير 1331، در مدت چهار روز اعتراضهاي مردم به حرکتي سيل آسا در سطح کشور مبدل شد. اجتماع تمامي نيروهاي مردمي و مذهبي در اين قيام و همکاري آيت الله کاشاني در بسيج مردم از ويژگي‌هاي قيام سي ام تير بود. با وجود کشتار بي سابقه، ارتش عقب نشيني کرد و مصدق بار ديگر به نخست وزيري رسيد و البته وزارت جنگ را نيز عهده دار شد و آن را نيز به نام وزارت دفاع ملي تغيير داد


لايحه اختيارات فوق العاده نيز دوازدهم مرداد تقديم مجلس شد و به تصويب رسيد. بنابراين لايحه مصوبات دولت تا مدت شش ماه در کشور به صورت آزمايشي اجرا و پس از آن به مجلس تقديم مي‌شد. اواسط مردادماه نيز پس از استعفاي رئيس مجلس، آيت الله کاشاني به جاي وي انتخاب شد
اقتصاد بدون نفت
مصدق در اين زمان وقتي از فروش نفت نااميد شد، تز اقتصاد بدون نفت خود را مطرح کرد. کوشش دولت در تشويق صادرات غيرنفتي، درآمدهاي حاصله از اين راه را چندين برابر کرد. بنابر يک محاسبه‌ي اقتصادي احتمالاً ميزان رشد سالانه واقعي اقتصادي در دوران زمامداري مصدق 7/3 درصد بوده است که شگفت آور است
البته اقدامات سختگيرانه در جهت رياضت اقتصادي به تنزل شديد رفاه عمومي انجاميد، با اين حال به علت بالا بودن ميزان محبوبيت دولت ملي، وقتي اوراق قرضه ملي منتشر شد، مردم اشتياق زيادي براي خريد آن نشان دادند. مصدق شش ماه پس از گرفتن اختيارات فوق العاده از مجلس، مجدداً تقاضاي تمديد اين اختيارات را نمود. دي ماه سال 1331، با وجود مخالفت آيت الله کاشاني با اين درخواست، مجلس با خواسته مصدق موافقت کرد. در واقع آغاز شکاف اساسي ميان گروه‌هاي مخالف شاه از همين زمان آغاز شد. پس از اين جدايي ها و پيوستن گروهي از ياران مصدق به جبهه مخالف، دولت ملي از همه سو محاصره شد
کودتا و پس از کودتا
28 مرداد سال 1332، نهضتي که مي رفت تا با برقراري نظمي دموکراتيک، مردم را در سرنوشت خود سهيم کند، با همياري استبداد و استعمار و ارتجاع، شکست خورد و زحمات چندين ساله‌ي آزاديخواهان به باد رفت

کودتاي 28 مرداد که با همکاري انگليس و آمريکا صورت گرفت، منجر به سهيم شدن امريکا در عوايد نفت ايران هم شد!. آمريکا علاوه بر آنکه در نفت ايران سهيم شد، آرام آرام در عرصه سياست نيز يکه تاز ميدان گرديد و انگليس را به حاشيه راند.مصدق درباره‌ي نقش آمريکا در خاطراتش مي نويسد: پرواضح است که دولت آمريکا مدافع آزادي و استقلال ايران نبود و مي خواست به عنوان جلوگيري از کمونيسم، خود از منافع نفت استفاده کند، همچنان که کرد و آزادي يک ملتي را با چهل درصد از سهام کنسرسيوم معاوضه نمود
پس از کودتا بيشتر وزيران و همکاران دولت و جمعي از نمايندگان فراکسيون نهضت ملي، دستگير شدند. چند تن از آنها در دادگاههاي نظامي، محاکمه شدند، همه روزنامه هاي ملي توقيف شد، فعاليت احزاب وابسته به جبهه ملي ممنوع گرديد و چند تن از رهبران آنان، از جمله خليل ملکي (نيروي سوم) و داريوش فروهر (حزب ملت ايران) محبوس شدند.مصدق محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد و سيد حسين فاطمي، وزير خارجه دولت مصدق و مدير روزنامه باختر امروز نيز تيرباران گرديد. حکومت استبداد بازگشته بود

Sunday, March 18, 2007

کجاهستم


من الان تو سفرم این دفعه یک جایی تو شرق اروپا، چند روز دیگه قرار برم صوفیه تو بلغارستان
سفر من از پنج شنبه 24 اسفند شروع شده صبح مثل همیشه ، ریلکس یک ساعت نیم قبل پرواز رفتم فرودگاه ، اما چشتون روز بد نبینه فرودگاه به شدتت قلقله بود ،جوری که صف چک برای ورور به سالن گرفتن کارت پرواز بیشتر از صد متر طول داشت و صف های گرفتن کارت پرواز، ریختن پول وچک گذرنامه هم قلقله بود چنتا پروازم یک دفعه همزمان شده بودن پروازهای استکهلم، کلن و لندن از اون جمله بود من کلی به در دیوارو بد بیراه گفتم اخه ما چقدر بی نظمیم اخه کی درست میشیم
به هر حال درست چند دقیق قبل از پرواز سوار هواپیما شدم با هزار تا بدبختی ، هواپیما ما هم از جدید ترین خرید های ایران بود یک هواپیمای بوینگ داگلاس حتما می گید چطوری ،باید بگم این هواپیمارو پولدار معروف ایرانی که توجزایر قناری هم هتل داره به اسم ثابت برای خطوط هوایی ایرانی خریده هواپیمایی که درسته کوچیکه اما از توپولوف و انتونوف و فوکر خیلی بهتره سوار هواپیما که شدم و وقتی نشستم تازه فهمیدم نزدیک موتور افتادم هواپیما که می خواست بپره تازه دیدم قرش هواپیما چقدر شدیه، اما من انقدر خوابم می یومد که پرواز سه ساعت و نیمو یک کله خوابیدم
وقتی بیدار شدم و از هواپیما خارج شد دیدم عجب هوا سردتر از تهرانه قدم زنان در حالی که سردم بود رفتم برای چک پاسبورت و بعد از مدت ها خانوادمو دیدم الان چند روز از اون روز گذشته منم همش عین بامزی خوابیدم، بیدارم که می شم یا مشق های شب عیدمو انجام می دم یا می ریم خرید که من اصلاا از ش خوشم نمی یاد البته ناگفته نمونه تو همین خرید یک لب تاب گیر اوردم که 500 دلار خریدمش فعلا باید فکرمو جمع کنم تا چیزهای توپ بنویسم فعلا مغزم هنگه پس فعلا

Wednesday, March 14, 2007

هفتاد میلیون علیه سیصد


این عکسو که می بینید یکی از ایرانیان تصویر شده در فیلمه می بیند چقدر ایرانی هارو قشنگ جلوه دادن برید حال کنید

من رگ گردنم بد جور زده بیرون خیلی شاکیم از خودمون که 28 ساله یک فیلم درباره تاریخ ایران نساختیم و تاریخ قبل از اسلام خودمون رو که پر از افتخاره منکر میشیم جالبه بدونید از کوروش در تورات به طور مستقیم و در قران با نام ذولقرنین که به نظر کارشناسانی چون ایت الله مطهری و طباطبایی کوروش بوده تقدیر شده اولین کسی که قانون حقوق بشر رو نوشته حالا اینا...بگذریم چون فش های بد دادم خودمو سانسور کردم راستی گفتم شاید جالب باشه گزارش خبرنگار نشریه پر آوازه تایم رو درباره این فیلم بخونید

نوشته خبرنگار ایرانی تایم مقیم تهران به تاریخ سیزدهم مارس

همه مردم تهران خشمگين هستند. ديروز هركجا كه رفتم، صحبت‌ها به نوعي به فيلم 300 ختم مي‌شد، فيلمي كه هيچكس در تهران نديده ولي به نظر مي‌رسد همه از جزئيات آن با خبر هستند چرا كه در آمريكا پرفروش بوده است
حتي زماني كه در صف خريد آجيل چهارشنبه سوري ايستاده بودم، تمام افراد حاضر در اين صف از نوجوانان و كارمندان دولت تا زنان خانه‌دار با نفرت در مورد اين فيلم بحث مي‌كردند
البته من تا آن روز صبح درباره فيلم چيزي نشنيده بودم تا وقتي كه راديو برنامه‌اي را در رابطه با آن پخش كرد. پس از آن هر كجا كه رفتم از مغازه گل‌فروشي تا مطب دندانپزشكي، مردم اشاره داشتند كه اين فيلم با هدف تحقير ايراني‌ها با هزينه مخفي دولت آمريكا ساخته شده تا اذهان عمومي را عليه ايران آماده كند
يك پيرزن به من گفت: اگر اين طور نيست چرا آنها بايد ذهنيت مردم آمريكا را عليه ما بشورانند. اين اهانت بزرگي استوقتي به خانه برگشتم، ديدم كه خانواده‌ام هم راجع به اين قضيه صحبت مي‌كنند. زن برادرم پشت لپ‌تاپ نشسته بود و با ارسال اي‌ميل در يك اعتراض اينترنتي نسبت به فيلم شركت مي‌كرد
همسرم هم كتابي در مورد تمدن هخامنشي در دست داشت و اشاره مي‌كرد كه ارتش ايران در اين جنگ 120 هزار نفر بوده است و نه يك ميليون نفر. همشهري پرتيراژترين روزنامه ايران هم تيتر «300 عليه 70 ميليون» را براي مطلبي در مورد اين فيلم انتخاب كرده بود و اشاره كرده بود كه هاليوود جبهه جديدي را درجنگ عليه ايران گشوده است زمان‌بندي اكران اين فيلم اكشن كه به شرح نبرد ايرانيان واسپارتي‌ها در تنگه ترموپيل مي‌پردازد، به شدت مشكوك است. اين فيلم در آستانه نوروز اكران شد، زماني كه ايرانيان در جشن سال نو در كنار هم جمع مي‌شوند. سابقه اين جشن به 3هزار سال قبل برمي‌گردد. از اين رو اكنون زمان مناسبي نيست كه از آنها به عنوان افراد بربر ياد شودبا در نظر گرفتن تعطيلات 2هفته‌اي سال نو، مردم قطعاً فرصت زيادي براي بحث پيرامون اين فيلم و ارتباط آن با موضع‌گيري‌هاي اخير آمريكا در مورد ايران خواهند داشت
براي برخي از آنها نيز موفقيت 300 در گيشه آمريكا در مقايسه با شكست تجاري فيلم اسكندر (فيلم تاريخي ديگري درمورد ايرانيان) باعث بوجود آمدن تئوري توطئه‌ در اذهان آنها و زنگ خطري درمورد مقاصد نه‌چندان مثبت آمريكا شده است
مقامات ارشد ايران و نمايندگان مجلس اين كشور فيلم را محكوم كرده‌اند و همه مردم نيز با اين موضع رسمي دولتي موافقند. تاييد بي‌اساس‌بودن اين فيلم چندان كار سختي نيست و حتي خود من هم سخنان سخنگوي دولت در اهانت‌آميز و ساختگي‌بودن اين فيلم را تأييد و تحسين مي‌كنم
ايرانيان تاريخ هخامنشي را به عنوان برگ زريني در تاريخ كشورشان مي‌شناسند و نمي‌توانند درك كنند كه چرا بايد اين دوره روايت سينمايي مخدوشي داشته باشد و مردم ايران ژنده‌پوش و پادشاهشان لخت به تصوير كشيده شوند. پادشاهان هخامنشي اولين بيانيه حقوق بشر را نوشتند و مخالف برده‌داري بودندلوحه‌ها‌ي خط ميخي تخت‌جمشيد حاكي از آن است كه بناهاي آن توسط كارگران مزدبگير ساخته شده نه بردگان و هر كودك ايراني كه از تخت‌جمشيد ديدن كرده باشد مي‌تواند بگويد كه در 500 سال قبل از ميلاد اگر كسي ژنده‌پوش بوده، قطعاً ايراني نبوده است

توزيع اين فيلم در ايران قطعاً شجاعت فراواني مي‌طلبد چرا كه واقعاً 70 ميليون عليه 300 هستند

Tuesday, March 13, 2007

مشق عید با طعم چهارشنبه سوری

یادم می یاد بچگی ها یکی از عشق های عید نوروز پیک شادیش بود ولی جالب بود این عشق روز 13 به در ،به غم تبدیل می شد چراکه همه اونو من شب 13 به در حل می کردم
الانم تغیربا همین جوریه.... از الان کلی برنامه برای عید ریختم ولی ....بگذریم مدتی بود یکی از دوستام به اسم سینا بهم می گفت تو کارت خوبه هوش ت زیاده تو کار خودت اطلاعات خوبه مطلبو خوب جمع می کنی اما نثرت معمولیه این حرف سینا کم بیراه نبود چون این موضوع رو خیلی ها بهم گفته بودن البته این به معنی تعطیل بودن من تو این زمینه نیست فقط مثل این می مونه موتور اپلو بذاری رو بی ام و، برای همین می خوام به توصیه دوستام یک مدت نثر های جالب بخونم یکی از دوستام کتاب های بهنودو خاطرات قائدی و تهران مصور قدیم و کارای نثر شاملو رو بهم پیشنهاد داد اما یکی دیگه از دوستام وقتی اسم کتابارو بهش گفتم گفت مزخرفه برو کارای جلال ال احمدو بخر، منم درست وقتی همه داشتن ترقه می ترکوندن ساعتای 9 از سر کار زدم بیرون تا برم کتاب بخرم جالب بود چقدر ترقه جلو پام ترکوندن داشتم قدم می زدم یکهو نمی دونم چه جور شد رفتم تو یکی از این دخمه ها که کلی کتاب توشه و ادمو یاد فیلم های فارسی می ندازه تو فضای اونجا بوی کتابای قدیمی پیچیده بود و دود سیگار معلق در فضای هوا هم تو نور کم اون کتاب فروشی صحنه شاعرانه ای درست کرده بود،در اونجا یک اقایی سیبیلو(فروشنده) که بنظر خیلی روشن فکر می یومد هی پشت سر هم کتاب پیشنهاد می کرد تا بالاخره تهران مصورهای قدیمیشو رو کرد ومنم مجله تهران مصورو خریدم البته چند جلدشو که خیلی جالب بودوقتی هم که صفحه اول و شناسنامه کارو دیدم کفم برید سردبیر بهنود و معاون تحریریه سیروس علی نزاد و دبیر عکس کاوه گلستان یعنی تمام شاهکارای روزنامه نگاربیجمع بودن ، با اینکه مجله وارفته بود براش 500 تومن پول دادم در ضمن بقیه کتاب های هم که گرفتم اینا بود دید و بازدید و روشنفکران از جلال ،دست به دست از شاملو و مجموعه خاطرات از قائدی جمع اینا هم از نظر تومنی شد ده هزار تومان ..اره ناقابله جون شما .. بچمون روشن فکر شده یادمه یک زمان یک استاد داشتیم می گفت (لطفا با صدای کلفت و خشن خوانده شود )ما ایرانیان بی فرهنگیم چرا چون برای یک ساندویج به راحتی برا ی شکممون دو هزار تومان می دیم اما زورمون می یاد برای مغزمون 500 تومان بدیم یک مجله بخریم .........بی خیال زیاد فکر نکنید به گفته حضرت استاد..... اهان یادم رفت بگم انگار الزایمر گرفتم امروز انقدر کار و فکر کردم تو ازمایشگاه مرکز تحقیقات (باورتون نشه خالی بندیه ) کلی چیز میزو یادم رفته بود تا اینکه وقتی از تاکسی پیاده شدم نزدیک محل کارم گفتم ای دل قافل امروز چهارشنبه سوریه من کلی خرید دارم چون پنج شنبه مسافرم اما الان همه مغازه ها می بندن راستی چقدر خنگ شدم چرا یادم نبود چهارشنبه سوریه خوب حالا که انقدر فراموش کار شدم بازم ادامه می دم و بی خیال خرید بریم سر کار .....وای چقدر حرف الکی زدم از کجا بودم به کجا رسیدم برم سر اصل مطلب که مشق عید بود امسال عیدی می خوام بشینم یک تحقیق حسابی راجب پر خوران موتور بکنم می خوام درس های عقب مونده دوره روزنامه نگاریو تموم کنم کلی مقاله باید بنویسم باید تحقیق کنم وکتاب های ادبی بخونم و...... اما یک چیزی تو درونم میگه تند نرو بابا جان شب سیزدرو یادت بیاد اهان حالا کردی

Monday, March 12, 2007

خبرنگاری یا مهندسی مسئله اینست

چند روزی بود تو این دو راهی مونده بودم که که خبرنگار بمونم یا مهندس وقتی همه به خبرنگارا احترام کمی می ذارن و بلعکس به مهندس ها ارزش بالای چه کار باید کرد ...... چنتا چیزه که مدتیه منو سرخورده و افسرده کرده چند وقتی که خیلی ها به هم می گن بزن تو کار مهندسیت اما کرم خبر نمی ذاره از طرفی مدتیم هست که با یک سری ادم حرفه ای کار می کنم اما اونا اصلا تخصص من براشون مهم نیست و بر خلاف تمام دنیا که خبرنگارای تخصصی ارج و قرب دارن تو ایرانی جماعت تنها یک سری فیگورای روشن فکری تو خبرنگارا، مد شده که منو خیلی عذاب می ده بگذریم
چند روزه کارآموزیم تو مرکز تحقیقات ایران خودرو شروع شده صبح ها ازساعت 8 تا ساعت دو اونجام و بعد تا شبم می رم ایسنا،نصف شبم تو خونه مقالات و گزارش های جاهای مختلفو می نویسم یادمه همیشه ارزوم بود تو دنیای خبر تو جای مثل رویترز یا سی ان ن و نیویورک تایمز و بخش خودروی اونا کار کنم و تو خودرو هم تو مرکز تحقیقات بی ام و یا جنرال موتورز اما تا الان از کار مهندسی به مرکز تحقیقات و تو کار خبرم به خبرنگاری ارشد ایسنا رسیدم شکر، از الان باید پیشرفت کنم تا به ارزوهام برسم هنوز خیلی چیزا تو جفت این کارا هست که یاد بگیرم
مدتی بود تو این دو دلی بودم که خبرنگار بمونم یا مهندس مخصوصا از وقتی کار آموزیم شروع شده الان من تو کار خبرنگاریی خودم تو ایران اولم اما تو مهندسی تازه شروع کردم و تازه می خوام تمام سعی خودمو تو مهندسی بکنم و شاید تو چند ماه آینده کمی فعالیت خبریمو کم کنم
راستی امروز بعد از مدتی رفتم تو کتابخونه مرکز تحقیقات داشتم مجلات معتبر خارجیو ورق می زدم که رسیدم به انتخاب موتور سال که توش نظر 50 تا خبرنگار تخصصی لحاظ شده بود یکی یکی سابقشونو خوندم تمامشون مهندس های خبره ای بودن که خبرنگار خودرو بودن جوان ترینشونم یک خانوم انگلیسی سی ساله بود تازه تو این مجله بود که فهمیدم انجمن جهانی خبرنگاران خودرو وجود داره بعد از دیدن این مجله مسمم شدم... من باید هم خبرنگاریمو ادامه بدم هم مهندسیمو ولی از الان باید تو ترمم اخرین تمام سعیمو کنم تا پایان نامم بترکونه تا بتونم سربازیو مرکز تحقیقات بگذرونم و بعدشم مدتی کار کنم حرفه ای که شدم امیدوارم بتونم برم مرکز تحقیقات جی ام تو میشیگان راستی از فضای مرکز تحقیقاتم بگم که بر عکس اینکه فکر می کردم اونجا همه الافن همه دارن سخت کار می کنند یک سری مهندس های جون که اتفاقا یک خفنشونم که ارشد مکانیک شریفه داره رییس منه
جونم براتون بگه تو این مرکز تمام درها هم با کد امنیتی باز میشه البته کار ت من فقط محدود به محیط آزمایشگاست و در های اونجارو باز می کنه محیط خیلی جالبیه جایی که قلب خودرو طراحی میشه بسیار جالبه دمای کنترل شده سرورهای خفن کامپیوتری و کلی سنسور و تجهیزات آزمایشگاهی راستی حالا که من همه این حرف هارو زدم به نظر شما خبرنگاری بهتر یا مهندسی

Wednesday, March 7, 2007

ایرانیان وحشی، فیلم جدید هالیود





انقدر خسته ام که نگو الان بین استراحت دو کارگاهم (تو دانشکده)کارگاهی که از صبح تا شب باید توش کار کنم
تازه دیشبم تو قطار خوابیدم
می خواستم برم نماز خونه بخوابم اما این وب گردی لعنتی نذاشت
تو همین وب گردی در قسمت فیلم یاهو یک فیلم دیونم کرد و اونم فیلم 300 اثر جدید هالیودد بود که در اون به حمله ایرانیان به یونانیان و نبردهای اون اشاره داره که سپاه یک میلیون نفری خشایار شاه جلوی 300 نفر از سپاهیان یونان شکست می خورنند
در این فیلم سپاهیان ایران شبیه وحشیان نشون داده شدن




ادم های به شدت زشتی که کودن هستنند و در برابر دمکراسی یونان وایسادن داستان داستان فیلمم از هردوت، اقتباص شده که تاریخ نگاری که به شدت تاریخو چپه



گزارش کرده جالب انگار یادشون رفته ایرانی ها اولین قانون حقوق بشرو زمان کوروش نوشتن و در زمان هخامنشیان و کوروش بود که برده داری ممنوع شد و حق ازادی ادیان داده شد همون ایرانی های کودن بودن که بزرگترین امپراطوریو راه انداختن
بی خیال به هر حال همینه وقتی ما عرضه نداریم از تاریخمون دفاع کنیم همینه
جالب دو هفته پیش داشتم فیلم دیگه هالیوود راجب به خشایار شاهو می دیدم با نام شب نشینی با پادشاه
تو فیلم تخت جمشیدو مثل تاج محل تصویر کرده بودن ایرانی ها شبیه هندی ها بودن و تازه چند خدا رو هم می پرسیدنن این نشون می ده اونا هیچ شناخت درستی از حتی بنایی مثل تخت جمشید ندارن و از لباس پوشیدن و دین زرتشتی ایرانی
این به خاطر اینه که ما نتونستیم یا نخواستیم فرهنگ خودمونو به اونا نشون بدیم، وقتی که شما خودتونو جزیره جدا از دنیا بگیرین همینه دیگه
راستی فکر می کنید این فیلم برای اماده کردن افکار عمومی جهان برای حمله به ایران چقدر تاثیر داره
در ضمن عکس های بیشترو اینجا ببینید
عکس