Sunday, April 8, 2007

سفر در جاده امپراطوری




من واقعا شرمنده که مدتی پست چدیدی نذاشتم بعد از برگشتن از سفرم کلی کار رو سرم ریخته کارای ایسنا و کارای عقب مونده چند جای دیگه که هنوز تموم نشده از طرفی تو مرکز تحقیقاتم درگیرم و باید ماشین تست رینگ طراحی کنم و بسازم وقتی هم که این مطلب نوشته شده، زمانی بود که تو مرکز تحقیقات همه رفته بودن ناهار و من هم شروع کردم به نوشتن


این مطلب که در چند قسمته ( سفرنامه ای از استامبول تا دمشق) البته
درباره استابول هم بعد از این به صورت مفصل تر می نویسم
سفر در جاده های امپراطوری رم شرق و عثمانی
سفر ما از استامبول یا بیزانس مرکز امپراطوری رم شرقی که بعدها مرکز امپراطوری عثمانی شد ، شروع شد و به دمشق یا شام، دیگر شهر رم شرقی و بعد تر عثمانی ، ختم شد
جاده های بین راه بسیار جذاب بود و در مسیر ، که گاهی از شهر های کرد نشین و کوهستانی می گذشت تفاوت فرهنگی و طبیعی دیدنی بود

خودرو در جاده های زیبا حرکت می کرد و از دشت ها ،کوه ها و کنار دریاهای مرمره، سیاه و مدیترانه می گذشت در این بین گاهی کوه و دشت و دریا به هم پیوند می خورد
مسیر های کوهساتی با گردنه های خوف ناک و زیبا، جذاب بود این جاده ها که در نیمی بیشتر سال لغزنده است به گونه ای رویش تراشیده شده تا از لغزندگی خودروها جلوگیری کند
هنگامی که خودرو از اطراف باغ ها می گذشت عطر میوه درختان و هوای خنک و مناظر اطراف و شکوفه های نورسیده درختان روح نواز بود
تمام این جذابیت های طبیعی در منطقه پر اب و حاصل خیز مسیر استامبول تا دمشق جذابیت سفر زمینی و دریایی را جذاب تر می کرد مسیری که از انکارا ادنا، مرسی انتاکیه حوا و حلب می گذشت و به دمشق ختم می شد
در مسیر می توانستی هنوز هم جای پای امپراطوران رم شرقی و عثمانی را حس کنی و یا حتی قدم پیامبران فراوانی که در این منطقه می زیسته اند
مردمان سفید روی و بنا و طاق ها بر جا مانده همچنان از نشانه های این امپراطوری ها بود در میان مردمان این کشورها هنوز بسیاری از مسائل مشترک است اما از مرز ترکیه که می گذری گویی این امپراطوری به دو تکه می شود و اشتراکات به حداقل می رسد تفاوت فرهنگ اعراب حتی اگه از نظر نزادی با خیلی مردم ترکیه هم خون باشند، و فقر شدید در سوریه همراه با فرهنگ بالای مردم از تفاوت هایی است که به چشم می خورد
************
خودرو
خودرویی که ما را از ترکیه به سوریه رساند یک ون کرایسلر 2004 بود یادمه این خودرو را اولین بار تو نمایشگاه خودرو پاریس دیده بودم و دوست داشتم سوار ش بشم که شدم
این خودرو راحت و بزرگ امریکایی که صندلی وسط ان را برداشته بودیم و جایش زیر انداز و روی ان را با پتو پوشانده بودیم دلیجان ما بود
در ماشین معمولا بسته به شرایط و فضای محیط اطراف اهنگ های فارسی ترکی و عربی گوش نواز بود
شب ها این خودرو تبدیل به یک خوابگاه کوچک می شد که ما مسافران را به صورت فشرده در خود جای می داد سه نفر بر روی صندلی می خوابیدن و دو نفر در کف ماشین
خودرو ما که خوب سرویس نشده بود به خاطر خرابی کمک فنرهایش در سرعت بالای 150 کیلیومتر دچار لرزه های شدید می شد به طوری که کت های که در رخت اویزهای سقفی اویزان بود را به رقص وا می داشت
....... ادامه دارد
**********
مطلب نوروز در ترکیه را هم اینجا بخوانید

No comments: